دانلود پایان نامه بررسی رابطه بین خلق دانش و نوآوری سازمانی در بیمه آسیا.
نوشته شده توسط : admin

۲-۱-               اعتماد سازی[۱]

دست کم دو دلیل وجود دارد که چرا افراد هنگامی که اعتماد بیشتری به مدیرشان پیدا می کنند بیش تر احساس توانمندی می کنند:

نخست: از رفتارهای غیر مولد و بی فایده ناشی از عدم اعتماد و سوء ظن اجتناب می شود. هنگامی که افراد به دیگری اعتماد ندارند، گوش نمی کنند، به وضوح ارتباط برقرار نمی سازند؛ سخت نمی کوشند و همکاری از خود نشان نمی دهند. از طرف دیگر وقتی اعتماد وجود دارد، افراد آزادند که تجربه کنند؛ بیاموزند و بدون ترس از تنبیه ، همکاری کنند.

دوم: افرادی که قابل تمجید و شرافتمند هستند همیشه برای دیگران نیروی مثبت ایجاد می کنند و آنان را وادار می سازند تا خود را لایق تر احساس کنند (و تن و کمرون، ۱۳۸۱: ۵۸ و ۵۹)

افراد نمی توانند به اعتماد طرف دیگر صدمه وارد کنند. اعتماد باید به دست آید و در طول زمان توسعه پیدا کند. پس ایجاد و نگهداری اعتماد خیلی ساده یا سریع نیست، بلکه نیازمند یک فرآیند رو به رشد است؛ که این فرآیند در چند گام طی می شود:

گام اول: فرهنگ سازی

ایجاد و توسعه اعتماد در سازمان در مرحله اول نیازمند ایجاد یک فرهنگ بر مبنای ارزش های مشترک در بین کارکنان است که به آن معتقد باشند. اعتماد دو طرفه در محیطی می تواند توسعه پیدا کند که در آن محیط ارزش های مشترک، صداقت و انسجام به عنوان پایه و اساس اعتماد در بین افراد قلمداد می شوند. مأموریت های رسمی، اختیارات، اهداف بلند مدت و کوتاه مدت سمبل ها یا نشانه هایی که فرهنگ سازمان ها هستند موقعی که این نشانه ها وارد عمل شوند، جوهره و ذات فرهنگ پدیدار خواهد شد. به عبارت دیگر، رفتار بین افرادی که با همدیگر در تعاملند و نیز، تشریفات مختلف و استقرار فیزیکی سازمان باید بر مبنای ارزش هایی ایجاد شود که هر فرد به آن اعتقاد دارد. اگر فرهنگ سازمان با ارزش های سازمان در تعارض باشد، اعتماد در آن به سمت نابودی در حرکت خواهد بود.

گام دوم: رهبری

«رهبری» یک مفهوم اعتماد دو طرفه بر مبنای ارزش ها و دید مشترک است. اگر ارزش ها و دید مشترک موجود نباشد، رهبر باید از شیوه ها، کنترل تحمیلی خارجی، قوانین محدود کننده و دست و پاگیر و رسمیت زیاد استفاده کند.

اگر یک فرهنگ بر مبنای ارزش های مشترک ایجاد شده باشد، کارکنان بیشتر به سازمان متعهد خواهند شد تا جایی که آن ها معتقد می شوند که اهداف سازمان راهی برای رسیدن به اهداف خودشان است. مدیریت در این جا به کنترل نیازی ندارد، بلکه نیازمند رهبری اثربخش از طریق راهنمایی، حمایت و هدایت است.

نگهداری و ایجاد تعهد کارکنان نیازمند یک استراتژی مدیریت است که بر توانمندسازی کارکنان متکی است.

اجازه دادن به کارکنان جهت مشارکت در فرآیند تصمیم گیری، جریان ارتباطات باز، و ایجاد کار معنادار و با مفهوم برای کارکنان، همگی در جهت کمک به افزایش تعهد و روحیه کارکنان است.

بارسی و اسمیت[۲] در مقاله خود تحت عنوان قرارداد جدید[۳] بیان می کنند:

والدین ما و والدین والدین ما از بوروکراسی شکایتی ندارند. آن ها از اطاعت از قوانین و امنیت شغلی و دریافت حقوق بازنشستگی رضایت داشتند، اما امروزه سازمان های سلسله مراتبی نمی توانند این مزایا را فراهم نمایند. کوچک سازی ها، رقابت جهانی و دیگر عوامل، محدودیت کننده هایی جهت تأمین و فراهم کردن این مزایا هستند. بر این اساس، یک قرارداد جدید بین مدیران و کارکنان در حال ظهور است. در این قرارداد دو مبنا و پایه در مرکز توجه هستند: «کار معنادار» و «روابط سالم».

گام سوم: ایجاد ارتباطات

در خصوص ایجاد یک فرهنگ بر مبنای ارزش های مشترک و توانمندسازی کارکنان، مدیریت و کارکنان به ایجاد ارتباط با زیربنای صداقت، انسجام و توجه واقعی به افراد و دیگران متعهد می شوند.

برای ایجاد اعتماد درون سازمان، اعضا باید در محیط سازمان در برقراری ارتباط صادقانه با همکاران و مدیریت احساس امنیت نمایند. به هر حال توسعه اعتماد، نیازمند این است که هم مدیریت و هم کارکنان از انتظارات یکدیگر آگاه باشند و به منظور ایجاد یک جو آکنده از اعتماد خود را مسئول بدانند.

عناصر زیر به عنوان محورهای اساسی برای پرورش، توسعه و نگهداری اعتماد بین فردی، شناسایی شده اند:

  • انسجام به عنوان صداقت و قابلیت اطمینان تعریف می شود؛
  • شایستگی تحت عنوان دانش و مهارت های فنی و بین فردی که برای انجام دادن یک شغل مورد نیاز است؛
  • ثبات که به قابلیت پیش بینی و قضاوت در موقعیت های مختلف اشاره دارد؛
  • وفاداری که به انگیزه های خیرخواهی و نوع دوستی معطوف است؛
  • گشودگی که به دسترسی و تمایل به سهیم شدن در ارتباطات و اطلاعات اشاره دارد.

این عناصر برای توسعه اعتماد بین فردی درون یک سازمان می توانند تعاملات و ارتباط های ما را نسبت به دیگران نشان دهد؛ در عین حال تغییر پایدار در محیط خارجی سازمانها وجود دارد. موقعی که اعضا، مخصوصاً رهبران تعهد کرده اند که آشوب را با رفتار صادقانه، باز و پایدار مدیریت کنند، اعتماد می تواند درون سازمان توسعه یابد.

شکل ۲-۴ ارتباط بین متغیرهایی را که بر اعتماد تأثیر می گذارند نشان می دهد:

[۱] – Trust Building

[۲] – Smith & Barcey

[۳] – The New Contract

 متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود

برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید:

 پایان نامه

متن کامل





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 763
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 16 مرداد 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: