پایان نامه معیار های مشابه ی فقها در مورد تحقق قتل عمد
نوشته شده توسط : admin

پایان نامه بررسی معیار های مشابه ی فقها در مورد تحقق قتل عمد

مفاهیم، مبانی و درآمدی کلی بر جایگاه رکن روانی

در بزه قتل عمدی

 

در این فصل سعی شده است که با بررسی اجمالی مفاهیم و مبانی مرتبط با رکن روانی در قتل عمدی به یک دید کلی در خصوص این جرم دست یابیم. یکی از نابسامانی های اجتماعی ،تجاوز و تعدی بر حقوق دیگران اعم از فردی و جمعی است .این رفتار ضد انسانی موجب میشود تا امنیت عامه از جامعه سلب شده و به تبعیت از آن امنیت روحی و روانی تباه گردد.از جمله این رفتار غیر اخلاقی و غیر انسانی قتل و کشتار انسانها بطور عمد و قصدی است که در فقه اسلامی به نام قتل عمد یاد می شود .از این رو در دین مقدس اسلام به شدت با این رفتار زشت و تجاوزکارانه مبارزه می شود. این فصل شامل دو مبحث است مبحث اول واژه شناسی و مبحث دوم مبانی جرم انگاری که شامل مبانی قانونی و مبانی شرعی و مبانی عرفی است.

مبحث اول : واژه شناسی

این مبحث شامل دو گفتار است که در گفتار اول واژگان اصلی که شامل قتل و قتل عمد است مورد بررسی قرار گرفته است و سعی شده تعاریفی که در مورد قتل و قتل عمد وجود دارد بیان شده و تقسیم بندی هایی که در بین فقها در خصوص انواع قتل صورت گرفته است ذکر گردد. همچنین واژگان مهم و مرتبط با قتل عمد که شامل قصاص و عمل نوعا کشنده است به صورت کلی توضیح داده شود.

گفتار اول : واژگان اصلی

الف: قتل

قتل از بزرگترين جنايات است كه امنيت اجتماع را مختل مي سازد و به همين جهت كيفر و عقوبت آن را شريعت اسلام از شديدترين كيفر و عقوبت ها در دنيا و عقبي مقرر نموده است. براي روشن شدن مفهوم كلمه‌ي قتل ابتدا آن را از نظر لغوي مورد بررسي قرار مي دهيم. (قتل در لغت يعني كشتن و خارج و محو كردن روح از بدن مي باشد كه اگر روح توسط فردي از بدن خارج شود، به اين اعتبار آن را قتل گويند و اگر حيات خود از بين برود به آن موت اطلاق مي شود. عمد به معني قصد كردن است و خطا يعني اشتباه و در قرآن كريم به دو معني آمده است: اول به معني كار ناشايست كه از روي عمد انجام گيرد. دوم: كار شايسته يا ناشايستي را اراده كند ليكن خلاف آن واقع شود.)[1]

در تعريف ديگري آمده است: (قتل واژه اي است عربي كه به معناي كشتن، شكستن و مخلوط كردن است و در اينجا معناي نخست آن مورد نظر است. نفس هم كلمه اي عربي مي باشد كه معناي روح، خون، جسد، چشم، عظمت و همت، مناعت، عزت، اراده، عقوبت و آب مي باشد. واژه‌ي نفس هم به صورت مؤنث و هم به صورت مذكر به كار مي رود كه در حالت اول به معناي روح و در حالت دوم به معناي شخص است و در صورتي كه به دنبال كلمه قتل مي آيد مي توان هر دو معنا را از آن به دست آورد يعني كشتن روح و كشتن شخص، اما معناي دوم بهتر است. البته روح و جسد، دو موجود جداگانه‌اند كه پس از مرگ هيچ كدام نابود نمي شوند. بنابراين منظور از قتل نفس آن است كه روح و جسم از يكديگر جدا شوند.) [2]

قتل و مرگ از نظر نتيجه يكسان‌اند و در هر دو اعمال حياتي انسان متوقف مي گردد اما نكته اينجاست كه در قتل جدايي روح و جسم منتسب به عامل خارجي (معمولاً انسان ديگر) مي باشد اما در مرگ جدايي روح و جسم ناشي از عوامل طبيعي است.

در خصوص قتل بايد بگوييم كه قانون مجازات اسلامي، تعريفي از قتل ارائه نكرده است. يكي از تعاريفي كه مي توان در مورد قتل ارائه داد عبارت است از (سلب ارادي حيات از انسان زنده به وسيله انسان ديگر به طرق معين شده در قانون) [3] كه اين تعريف با قانون و رويه قضايي ما نيز منطبق است.

در ماده 206 قانون مجازات اسلامي قانونگذار بدون ارائه تعريف از جرم قتل، تنها به بيان مصاديق قتل عمدي اكتفا نموده است و انتقادي كه در اين خصوص وارد است اين است كه بندهاي سه گانه آن با يكديگر قابل جمع نيستند چرا كه بر اساس بند الف قصد مجرمانه ملاك عمدي بودن قتل قرار گرفته و بر اين مبنا قتل سلب عمدي حيات از ديگري است حال آن كه بر مبناي بند ب و ج نوع عمل جاني بدون توجه به قصد مجرمانه دليل عمدي بودن قتل برشمرده شده است كه بر اين مبنا قتل سلب حيات از ديگري با انجام عمل نوعاً كشنده ذاتي يا نسبي تعريف مي شود.

نكته‌ي حايز اهميت در مورد قتل اين است كه قتل ماهيت واحدي دارد و آن خارج كردن روح از بدن مي باشد، بنابراين تقسيم بندي قتل به انواع سه گانه عمد و شبه عمد و خطاء محض به اعتبار امور خارجي مي باشد و منظور از قتل نفس آن است كه روح و جسم از يكديگر جدا شوند.

در باب زشتي قتل نفس و عواقب آن، اخبار و روايات زيادي از رهبران دين نقل شده است كه بيانگر عظمت گناه قتل نفس است. در آيه‌ي 31 سوره مائده خداوند عزّوجل مي فرمايد «هر كس ديگري را بدون اين كه به لحاظ قصاص و فساد او در زمين باشد، بكشد مثل اين است كه تمام مردم را كشته است و آنكه او را زنده كند (از قصاص و مجازات او را عفو كند) مثل اين است كه همه مردم را زنده ساخته است».[4]

در فروع كافي از محمد بن مسلم روايت نموده است (راوي مي گويد از حضرت باقر (ع) از معني آيه شريفه سوال نمودم كه خداوند احديت مي فرمايد: هر كس كه به ناحق يك نفر را بكشد در صورتي كه مقتول كسي را نكشته باشد، مثل آن است كه او همه‌ي مردم را مي كشد،چیست؟ حضرت در جواب فرمود:برای قاتل خداوند عالم در آتش جایگاهی قرار میدهد که اگر همه ی مردم را میکشت وارد نمي شد در آتش مگر به آن محل). [5]

شريعت مقدسه اسلام، از لحاظ اجتماعي و اخلاقي قتل را زشت ترين عمل انساني در پيشگاه خداوند متعال و امت معرفي كرده و حتي آن را با قتل يك جامعه مساوي دانسته و براي عمل قتل از نظر حقوقي، جزاي دنيوي حسب مورد قرار داده و در دنياي ابدي، وعده آتش جهنم را داده است.جرجانی در التعریفات می نویسد (القتل هو فعل یحصل به زهوق الروح)[6]یعنی قتل عبارت از انجام عملی است که جان انسان را میگیرد. خطیب شربینی از حقوقدانان مصری قتل را چنین تعریف نموده است :قتل عبارت از انجام عملی است که جان انسان را می گیرد .[7]

ب :قتل عمد

در باب قتل عمدي قانون مجازات اسلامي فاقد تعريف صريح مي باشد اما تعاريف فقهي و حقوقي متعددي در دست است كه با انگيزه هاي متفاوت ارائه شده است. قبل از بررسي اين تعاريف بيان اين مسأله ضروري است كه (گاهي منظور از قتل عمدي صرفاً سلب عمدي حيات از ديگري است و تعريف منصرف از وصف مجرمانه است مانند ماده 190 قانون مجازات اسلامي كه بيان مي دارد: حد محاربه و افساد في الارض يكي از چهار چيز است (1 قتل و…) كه منظور مقنن كشتن عمدي ديگري در اجراي امر قانوني آمر قانوني مي باشد. اما گاهي منظور از اصطلاح قتل عمدي، سلب عمدي حيات از ديگري برخلاف قانون است كه درقانون مجازات اسلامي به دفعات به كار رفته است مانند ماده 257 كه قتل عمدي را موجب قصاص مي داند يا ماده 205 كه قتل عمد را برابر مواد فصل موجب قصاص مي داند.)[8]

در خصوص قتل تقسيم بندي هاي مختلفي صورت گرفته است. فقهاي شيعه با توجه به متون روايات شرعي قتل را به سه دسته تقسيم كرده‌اند: عمد، شبه عمد، خطاء. (سوالي كه مي توان مطرح كرد اين است كه آيا تقسيم قتل به سه نوع مورد اتفاق مذاهب مختلف فقه اسلامي است يا خير؟ در مذهب مالكي فقهاي مذهب مالكي فقط قتل را به قتل عمد و غيرعمد تقسيم مي كنند). [9]

(فقهاي حنيفه قتل را به پنج نوع تقسيم كرده اند: عمد، شبه عمد، خطا، در حكم خطا، قتل به سبب. مرحوم علامه حلي در كتاب تحرير الاحكام، قتل را به شش نوع تقسيم كرده است. در قانون مجازات عمومي از مواد 170 و 171 و 177 چهار نوع قتل به دست مي آيد: عمد، در حكم عمد، شبه عمد، غيرعمدي).[10] قانون مجازات اسلامي كه برگرفته از فقه شيعه مي باشد در ماده 204 قتل را به سه دسته تقسيم كرده است: عمد و شبه عمد و خطا محض. دكتر زراعت در اين مورد بيان مي دارند: (قتل را از ابتدا نمي توان به سه نوع تقسيم كرد، بلكه اول بايد قتل را به عمدي و غيرعمدي تقسيم كرد و سپس قتل غيرعمد را به شبه عمد و خطا تقسيم كرد. ملاك تقسيم قتل به عمد و غيرعمد به دو چيز بر مي گردد، يكي قصد قاتل و ديگري وسيله‌اي كه قاتل به كار مي برد. در صورت نخست قاتل قصد كشتن مقتول را دارد و در صورت دوم، وسيله اي است كه قاتل به كار مي برد نوعاً كشنده است و در هر صورت قتل عمد به حساب مي آيد. اما اگر قاتل قصد كشتن نداشته باشد يا وسيله اي كه به كار مي برد نوعاً كشنده نباشد، قتل غيرعمدي محسوب مي شود و قتل غيرعمدي نيز خود به قتل شبه عمد و خطا تقسيم مي‌شود كه اگر قاتل قصد كشتن ندارد اماقصد زدن ياعمل ارتكابي را داردقتل واقع شده شبه عمد است ودرصورتي­كه نه تنها قصدقتل وجودنداردبلكه قصد زدن يا عمل ارتكابي نيزوجود ندارد، قتل واقع شده خطاء محض مي باشد.) [11]

همان گونه كه بيان شد فقهاي مالكي قتل را به دو نوع تقسيم كردند. مالك ابن انس مي گويد: (آنچه كه در نصوص وارد شده قتل عمد است كه در آن قاتل صرفاً قصد قتل مجني عليه را باي نحو كان دارد، اشعاري به قتل شبه عمد نيست. قتل خطائي آن است كه به سببي از اسباب يا از طرف غيرمكلف واقع شود و يا ضمن اينكه قصد قتل نداشته با وسيله اي قتل را انجام دهد كه عادتاً كشنده نيست.) [12]

متن بالا تکه ای از این پایان نامه بود برای دانلود متن کامل با فرمت ورد می توانید روی این لینک کلیک کنید





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 540
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : یک شنبه 20 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: