نوشته شده توسط : admin

چکیده

هدف : در پژوهش حاضر ، هدف ، بررسی رابطه سبک های دلبستگی والدین با پرخاشگری و رشد اجتماعی کودکان  7تا 11 سال (مقطع ابتدایی ) شهرستان بهشهر در سال  تحصیلی  1393می باشد. روش : دراین پژوهش از 150 دانش آموز (75نمونه دخترو 75نمونه پسر ( به صورت نمونه در دسترس از مدارس ابتدایی شهربهشهرانتخاب شدند و پرسشنامه های سبک دلبستگی هزن و شیور (1987)، رشد اجتماعی وایلند(1953) ، وپرخاشگری باس و پری (1992) ،توسط مربیان و والدین (با توجه به شناختی که از کودکان داشتند ) تکمیل گردید . یافته ها : تحلیل داده ها با استفاده از آزﻣﻮن ﻛﻟﻤﻮﮔﺮوف- اﺳﻤﻴﺮﻧﻒ (ﺗﺴﺖ ﻧﻴﻜﻮﻳﻲ ﺑﺮازش) ، آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون نشان داد که بین سبکهای دلبستگی والدین و میزان پرخاشگری و رشد اجتماعی کودکان همبستگی وجود دارد .  نتیجه گیری : هرچه مولفه های سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا افزایش یابد، میزان پرخاشگری کودکان نیز افزایش می‌یابد. و بالعکس هر چه میزان سبک دلبستگی ایمن افزایش یابد میزان پرخاشگری کودکان کاهش می یابد و هرچه مولفه های سبک دلبستگی ایمن افزایش یابد، میزان رشد اجتماعی کودکان نیز افزایش می‌یابد و بالعکس هر چه میزان سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا افزایش یابد میزان رشد اجتماعی کودکان کاهش می یابد. تلویحات نظری و کاربردهای عملی این یافته ها در اصل مقاله آورده شده است .

واژگان کلیدی : سبک دلبستگی ، پرخاشگری ، رشد اجتماعی .

-1مقدمه

دﻟﺒﺴﺘﮕﻲ ﭘﻴﻮﻧﺪ ﻋﺎ ﻃﻔﻲ ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﭘﺎﻳﺪاری اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺑـﻴﻦ  ﻣﺎدر و ﻛﻮدک ﻳﺎ اﻓﺮادی ﻛـﻪ ﻧـﻮزاد در ﺗﻌﺎﻣـﻞ ﻣـﻨﻈﻢ و داﻳـﻢ ﺑـﺎ آﻧﻬﺎﺳﺖ، اﻳﺠﺎد می شود. بالبی (1988) ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ اﻧﺘﻈﺎراتﻛﻮدک درﺑﺎره ﺣـﺴﺎﺳﻴﺖ، در دﺳـﺘﺮس ﺑـﻮدن و ﭘﺎﺳـﺨﮕﻮ ﺑـﻮدن ﻣﺮاﻗﺐ اوﻟﻴﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮی ﺗﻔﺎو ت ﻫﺎﻳﻲ در ﻧـﻮع دﻟﺒـﺴﺘﮕﻲ ﻧﻮزاد ﺑﻪ ﻣﺮاﻗﺐ ﻣﻲ ﮔﺮدد و ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﻪ ﻋﺎﻣﻞ ﻛﻮدک ﺑـﻪ ﺗــﺪرﻳﺞ اﻟﮕﻮﻫــﺎﻳﻲ از ﺧــﻮد و دﻳﮕــﺮان را درو ن ﺳــﺎزی ﻣــﻲ ﻛﻨــﺪ . ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﻣﻔﺎﻫﻴﻤﻲ ﻛﻪ از بطن خانواده شکل می گیرد مفهوم دلبستگی است . نظریه دلبستگی تنها نظریه تحول کودک نیست ،بلکه نظریه تحول در گستره حیات نیز هست(وایس ،1994) ﻫﺮﮔـﺎه اﺧﺘﻼﻟـﯽ در اﯾـﻦ رواﺑـﻂ ﻋـﺎﻃﻔﯽ اﯾﺠﺎد ﺷﻮد ﺑﺎﻟﻄﺒﻊ اﻣﻨﯿﺖ ﻋﺎﻃﻔﯽ ﮐﻮدک ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽﺷﻮد ﮐﻪ آﺛﺎر آن در رﻓﺘﺎروی ﻣﻨﻌﮑﺲ ﻣﯽﮔﺮدد. در واﻗـﻊ ﺳـﻼﻣﺖ   ﺗﺤﻮﻟﯽ ﻓﺮد در ﻫﺮ دوره، ﻣﻌﻠﻮل ﻋﻮاﻣﻠﯽ اﺳﺖ ﮐـﻪ ﯾﮑـﯽ از ﻣﻬــﻢﺗــﺮﯾﻦ اﯾــﻦ ﻋﻮاﻣــﻞ در دوره ﺣﺴــﺎس زﻧــﺪﮔﯽ، اﯾﻤﻨــﯽ دلبستگی می باشد(رازقی ،1384). ﺗﻔــﺎوت در اﻳــﻦ دﻟﺒــﺴﺘﮕﻲ ﺑﺎﻋــﺚ ﺷﻜﻞ ﮔﻴﺮی ﺳﻪ ﺳﺒﻚ ﻣﻲ ﺷﻮد ﻛﻪ ﻋﺒﺎرﺗﻨﺪ از اﻟﻒ ) اﻳﻤـﻦ : ﻛـﻮدک دارای اﻳﻦ ﺳﺒﻚ ﺗﺼﻮﻳﺮی ﻛﻪ از ﺧﻮد ﻣﻲ ﺳﺎزد، ﺗـﺼﻮﻳﺮی اﺳـﺖ  ﻛﻪ ارزش ﻋﺸﻖ و ﻣﺮاﻗﺒﺖ دارد؛ و ﺗﺼﻮﻳﺮی ﻛﻪ از ﻣﺎدر ﻣﻲ ﺳـﺎزد،  ﺗﺼﻮﻳﺮ ﺷﺨﺼﻲ ﻗﺎﺑﻞ اﻋﺘﻤﺎد و اﺗﻜـﺎ اﺳـﺖ ؛ ب ) ﻧـﺎاﻳﻤﻦ اﺟﺘﻨـﺎﺑﻲ : ﻛﻮدک اﻳﻦ ﻃﺒﻘﻪ، ﺗﺼﻮﻳﺮی ﻛﻪ از ﺧﻮدش دارد ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻮﺟﻮدی  اﺳﺖ ﻛﻪ ارزش ﻋﺸﻖ و ﻣﺮاﻗﺒـﺖ ﻧـدارد ، ﺗـﺼﻮﻳﺮ او از ﺟﻬـﺎن ﺑـﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﻜﺎﻧﻲ ﻧﺎاﻣﻦ و ﻧﺎراﺣﺖ ﻛﻨﻨﺪه اﺳﺖ ﻛﻪ ﭘﺬﻳﺮای او ﻧﻴﺴﺖ ؛ ﻟﺬا ﻛﻤﺘـﺮﻳﻦ ﺗﻌــﺎﻣﻼت ﺻـﻤﻴﻤﻲ و ﻓﻴﺰﻳﻜــﻲ را ﺑـﺎ ﻣﺮاﻗﺒــﺸﺎن دارﻧــﺪ ؛ ج) ﻧﺎاﻳﻤﻦ دوﺳﻮﮔﺮ ا : ﻧﻴﺎزﻫﺎی اﻳﻦ ﻗﺒﻴﻞ ﻛﻮدﻛﺎن از ﻃﺮف ﻣـﺎدر ﻳـﺎ ﻣﺮاﻗﺒﺖ ﻛﻨﻨﺪه ﺑﻪ ﺻﻮرت ﺑﻲ ﺛﺒﺎت و دﻟﺨﻮاه ﭘﺎﺳﺦ داده ﻣﻲ ﺷﻮد؛ ﻟﺬا ﻛﻮدک ﺗﻤﺎم اﻧﺮژی ﺧﻮد را ﺻﺮف ﺗﻔﺴﻴﺮ ﻛﻨﺶ ﻫﺎی ﻣﺎدر ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ  ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻋﻼﻳﻤﻲ را ارﺳﺎل ﻛﻨﺪ ﻛﻪ از ﺳﻮی ﻣﺎدر پاسخ بگیرد. (ذولفقاری ،2007).

روانﺷﻨﺎﺳﺎن ﺑﺮ رواﺑﻂ ﮐﻮدﮐﺎن ﺑﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺮاﻗﺒﺖ از آﻧﻬﺎ را ﺑﻪﻋﻬﺪه دارﻧﺪ؛ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻧﻤﻮده و اﯾﻦ ﮐﻨﺶﻫﺎی ﻣﺘﻘﺎﺑﻞ را اﺳــﺎس ﻋﻤــﺪه رﺷــﺪ ﻋــﺎﻃﻔﯽ [1]، شناختی[2] و اجتماعی ﻗﻠﻤﺪادﮐﺮده اﻧﺪ.رفتار اجتماعی پایه و اساس زندگی فرد را تشکیل می دهد و رشد اجتماعی[3] نیز سبب شکوفایی  رشد عقلانی فرد می گردد. منظور از رشد اجتماعی ، تکامل فرد در روابط اجتماعی است به طوری که بتواند با افراد جامعه اش هماهنگ و سازگار باشد.(وایتمن ،1384) اجتماعی شدن افراد به معنای همسانی و همخوانی آنها با قواعد، ارزشها و نگرش های گروهی و اجتماعی است .در این فرایند افراد مهارت ها ، دانش ها و شیوه های سازگاری را می آموزند و امکان روابط متقابل را در یک فعل و انفعال مستمر به دست می آورند .مهارت های اجتماعی مجموعه ای از رفتارهای آموخته شده است که نقطه شروع موفقیت و تداوم بر همکنش های اجتماعی مثبت مانند : کمک کردن ، شروع روابط ، کنترل خلق و خو ، و به عبارتی رشد اجتماعی می شود .(بری ،2010). ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻓﺮﺍﻳﻨﺪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻧﻘﺸﻲ ﻣﺤﻮﺭﻱ ﺩﺭ ﺭﺷﺪ ﻫﻴﺠﺎﻧﻲ ﻭ ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﻫﺮ ﺍﻧﺴﺎﻧﻲ ﺑﺎﺯﻱ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺒﻚ ﻭﺍﻟﺪﻳﻨﻲ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺳﺎﻳﺮ ﺍﺑﻌﺎﺩ ﻭﻳﮋﻩ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻟﮕﻮﻫﺎﻱ ﺍﺭﺗﺒﺎﻃﻲ، ﺣﻞ ﺗﻌﺎﺭﺽ ﻭ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ [4]ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺑﺮ ﺭﺷﺪ اجتماعی ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﺩﺍﺭﺩ(کاپانی و راو،2007)

پرخاشگری نیز شکلی از رفتار اجتماعی است که یاد گرفته می شود و بروز آن در هر موقعیت به عواملی مانند تجربه افرادپرخاشگر،تقویت های کنونی برای پرخاشگری وبسیاری از عوامل اجتماعی وشناختی دیگر دارد(حجتی ،2008) ﻣﻲ ﺗﻮان ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺴﻴﺎر ﻣﺨﺘﻠﻒ و ﻣﺘﻌﺪدی را در  ﺑـﺮوز  رﻓﺘـﺎر ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮاﻧﻪ ﻣﺆﺛﺮ داﻧﺴﺖ .ﻋﻮاﻣﻞ زﻳﺴﺘﻲ و وراﺛﺘﻲ، ﻳﺎدﮔﻴﺮی ﻫﺎی ﻣﺤﻴﻄﻲ و ﭘﺮدازش ﺷﻨﺎﺧﺘﻲ از ﻳﻚ ﺳﻮ و ﻣﺤﺮک ﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺧﻮد ﻓﺮد ﺳﻮی از  دﻳﮕﺮ از ﺟﻤﻠﻪ ﻋﻮاﻣﻞ ﻣﻬﻢ  ﺑـﺮوز پرخاشگری هستند.( واحدی ،2006)

پرخاشگری[5] رفتاری اﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﺪف آن ﺻﺪﻣﻪ زدن ﺑﻪ ﺧﻮد ﻳﺎ دﻳﮕﺮان ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ ، ﻳﻌﻨﻲ ﻳﻚ رﻓﺘﺎر آﺳﻴﺐ زا در ﺻﻮرﺗﻲ ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی ﻣﺤﺴﻮب می شود که از روی قصد و عمد به  ﻣﻨﻈﻮر ﺻﺪﻣﻪ  زدن ﺑﻪ دﻳﮕﺮی ﻳﺎ ﺑﻪ ﺧﻮداﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮی موجب بروز مشکلاتی   ﺑـﺎ ﻣﻮﺿـﻮﻋﺎت ﻫﻴﺠـﺎﻧﻲ و ذﻫﻨـﻲ از ﻗﺒﻴﻞ ﻟﺠﺒﺎزی و ﺑﻲ اﻋﺘﻨﺎﻳﻲ، اﺧﺘﻼﻻت رﻓﺘﺎری، اﻓﺴﺮدﮔﻲ، و  اﺿﻄﺮاب ﻫﻤﺮاه ﺑﻮده اﺳﺖ اﻳـﻦ وﺿـﻌﻴﺖ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ  احساس درماندگی ، تنهایی ، ناسازگاری اجتماعی و ﺗﺄﺛﻴﺮ ات ﻣﺨﺮبی از ﺟﻤﻠﻪ ﺻﺪﻣﻪ، آﺳﻴﺐ زدن، ﺣﻤﻼت آﺳﻴﺐ زا ﺑﻪ ﺧﻮد و دﻳﮕﺮان، ﻣﺮگ ﻏﻴﺮ ﻣﻨﺘﻈﺮه و رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﭘﺮ ﺧﻄﺮ را ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ ﺑﻪ دﻧﺒﺎل داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ(جنتری ، 2007).

با توجه به مطالب ذکر شده محقق می کوشد  رابطه بین سبک دلبستگی والدین با پرخاشگری و رشد اجتماعی کودکان را مورد مطالعه قرار دهد تا با ﻃﺮاﺣﻲ ﻳﻚ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺟﺎﻣﻊ و ﻣﻨﺎﺳﺐ بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان سنین مختلف بپردازد و از تاثیرات ﻧﺎﻣﻄﻠﻮب آن ﺑﺮ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺑﻴﻦ ﻓﺮدی و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ اﺛﺮ ﻧﺎﺧﻮﺷﺎﻳﻨﺪ آن ﺑﺮ ﺣﺎﻻت دروﻧﻲ و رواﻧﻲ  این کودکان بکاهد  .

برای دانلود متن کامل پایان نامه اینجا کلیک کنید





لینک بالا اشتباه است

برای دانلود متن کامل اینجا کلیک کنید

       
:: بازدید از این مطلب : 455
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 14 تير 1395 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: